علوم غریبه
شنبه 29 بهمن 1390برچسب:, :: 16:54 ::  نويسنده : ققنوس       

طلسمی مجرب از مرحوم نیستانکی نائینی

مرحوم حضرت آیت الله نیستانکی نائینی در کتاب گوهر شب چراغ خود آورده اند که طلسم زیر را هر کس بر کف دست خود نوشته و نزد کسی که از او حاجتی دارد برود، بی گمان نتیجه دلخواهش حصول می شود. نکته قابل ذکر این است که می بایست قبل و بعد از نوشتن، عامل دارای وضو باشد. توضیح این نکته ضروری است که می بایست این قبیل طلسمات و دستورات را دارای ساختاری مشترک فرض نمود. زیرا ترکیبی از طلسمات دارای خواص محبت، جلب حاجات، کارگشایی و محبت خلقی می باشند.


عـــــــــــــــــــــــــ
هل ه لا ه لا ل


شنبه 29 بهمن 1390برچسب:, :: 16:37 ::  نويسنده : ققنوس       

 

خواص برخی از اسماء الحسنى
مى خواهيد حاجتتان روا شود
گويند هر كه سجده 21 مرتبه "يا ذالجلال و الاكرام" بگويد و حاجت بخواهد، روا مى شود. ان شاء اللّه.
جهت توانگر شدن
گويند در نصف شب دوشنبه به صحن مسجد يا به فضاى گشاده زير آسمان رود و دست و رو به طرف آسمان كند و 100 مرتبه بگويد "يا وهاب" البته توانگرى يابد.
جهت هر مرض سختى
در جواهر القرآن از امام رضا عليه السلام منقول است هر كه را مرضى سختى باشد هر روز هزار و يك مرتبه بگويد "يا واجد" از آن مرض خلاص گردد.


به جهت دفع دشمن
گويند به جهت دفع دشمن از روز پنجشنبه تا يك هفته هر روز 146 مرتبه بگويد "حسبى اللّه" البته دفع مى شود.
به جهت نجات از سختيها
به جهت خلاصى از شدائد خواندن "يا رئوف يا رحيم" از جمله مجربات است.
به جهت آشتى دادن بين زن و شوهر
به جهت ناسازگارى بين زن و شوهر هزار و يك مرتبه اسم مبارك "يا ودود" را بخواند اختلاف رفع خواهد شد. ان شاء اللّه.
به جهت زياد شدن محصول
در خاصيت اسم "حليم" گفته اند كه در وقت آب دادن درخت و كشت، اين اسم را بر كاغذى نويسند و با آب بشويند. آن آب بر هر زمينى كه رسد محصول آن زياد شود و از آفت سالم ماند. ان شاء اللّه.
جهت فراخى روزى
هر كس در هر گوشه از خانه خود صد بار "يا رزاق" گويد روزى اهل آن خانه وسعت يابد.
قبل از هر دعا بگوئيد
از ابى درداء از رسول خدا صلى اللّه عليه و آله براى خدا هشت اسم است كه در ساق عرش و قلب خورشيد و در بهشت و درخت طوبى نوشته شده. هر كس ‍ قبل از دعا بگويد مستجاب شود.
"يا دائم، يا حى، يا وتر، يا فرد، يا احد، يا قوى، يا قديم، يا قادر"
جهت صفاى قلب
بعد از نماز صبح به جهت صفاى قلبش كلمه "يا نور" را به عددش كه 267 مى باشد بگويد.
جهت هر مشكلى كه داريد
گويند از حضرت اميرالمومنين عليه السلام منقول است هرگاه مشكلى مرا پيش آمد اين كلمات بر سه پاره كاغذ مى نوشتم و در آب روان مى انداختم. آن مشكل حل مى شد و كلمات اين است"
"هو الحافظ و الكافى وحده"
اگر مى خواهيد از دشمن به شما صدمه نرسد
در مقابل خصم، 21 مرتبه بخوانند "الجبار" از خصم به انسان صدمه اى نمى رسد.
جهت محفوظ ماندن اهل خانه از گناه
گويند اگر كسى اسم "الرقيب" را بر در سرائى نويسد اهل آن سرا از معاصى محفوظ مانند. ان شاء اللّه.
جهت زيادى نعمت
بعد از نماز صبح به جهت زيادى نعمت، بايد به عدد حروف ابجد آن جمله را بگويد. يعنى كلمه "يا منعم" را 211 مرتبه بگويد.
هر كسى بخواهد مظلومى را از ظالمى برهاند
از حضرت رضا عليه السلام منقول است: هر كه خواهد مظلومى را از دست ظالمى رهاند در برابر او بايستند و ده مرتبه بگويد "يا رئوف" آن ظالم شفاعت او را قبول كند.
جهت بر آمدن هر حاجتى
هر كه تا سه شب، يك در ميان يعنى از شش شب سه شب خوانده شود در ثلث آخر شب با حضور قلب دست بردارد و هر شبى 1424 مرتبه بگويد "يا باسط" حاجتش روا مى شود، خصوصا به جهت معيشت و گويند بسيار مجرب است.
قدرت ذكر يا الله
از اميرالمومنين على عليه السلام است كه فرمود: كسى كه بخواهد صد آيه از قرآن را از هر جاى آن، و بعد از آن هفت مرتبه بگويد "يا الله" پس اگر نفرين كند بر سنگى، هر آينه آن سنگ را از جاى خود جدا مى نمايد.
جهت پيدا كردن نيرو
هر كه اين دو اسم الهى را بنويسد و با خود دارد و بر خواندنش مداومت نمايد قوت و نيروى او زياده شود و اگر بنويسد و بر ران خود ببندد، از پياده رفتن وا نماند: "يا قوى و يا قائم".
 اگر مى خواهيد نفس مطيع شما گردد
امام على بن موسى الرضا عليه السلام فرموده است: هر كس را نفس اماره باشد بايد كه وقت خواب دست بر سينه نهد و صد مرتبه بگويد "يا مميت" تا خوابش ‍ ببرد، حق تعالى نفس او را مطيع او گرداند.
براى حج رفتن
حضرت صادق عليه السلام فرمود: هر كس هزار مرتبه در يك مجلس "ماشاء اللّه" بگويد در همان سال به او حج روزى گردد، اگر در همان سال نشد تاخير كند خدا در اجل او تا روزى كند حج را بر او.


دو شنبه 17 بهمن 1390برچسب:, :: 22:28 ::  نويسنده : ققنوس       

 

دروس اخلاقی از مرحوم آیة الله بهاءالدینی
حجابها و پرده ها مانع از شنوايى و ديدن حق است ، مانع از فهم و ادراك حقايق و معارف و لذت بردن از آنهاست و اين پرده ها انسان را محاصره كرده اند. اين پرده ها بايد پاره شومند. اين پرده ها پرده هوى و هوس است ، پرده دلخواهى است اگر انسان دلخواهى و هوس خود را كنار بزند و دور بياندازد، همه كارهاى او درست مى شود اين هواها مانع از ادراك حقايق است . مانع از معرفت خداست . اگر هوى و هوس كنار رود، همه پرده ها و حجابها، از گوش و جشم و دل كنار مى رود. اگر توجه به ماديات و بيچارگى نسبت به امور مادى از انسان گرفته شود.
انسان خدا را مى بيند، اجتاع ، محله ، دوست ، شرق و غرب بهانه است .اينها موانع اصلى نيستند، انسان خود مانع و مانع تراش است و انسان بايد مرد خدا شود تاز خدا، خدا را بخواهد اگر انسان نمى تواند با خدا سر و كار داشته باشد، لااقل با دوستان و خلفاى خدا دوستى كند.
چيزى كه مى تواند دنيا را اصلا كند، كمال عقل است ، كمالى كه در پرتو عبوديت حق حاصل مى شود. اگر انسان عاقل شد، همه اتشها خاموش ‍ مى شود، اگر آتش درون انسانها خاموش شود، همه آتشهاى بيرونى خاموش خواهد شد.


مسير كمال 
اسلام همه را دعوت به حركت مى كند، حركت تكاملى مى گويد: بالاتر برويد و چيز بفهميد! وقتى مى توانى با معارف اسلام آشنا شوى كه در مسير انبيا باشى . وقتى مى توانى با معارف اسلام اشنا باشى كه در حركت الى الله كامل شوى . از مسير تكامل حركت كنيد و بدانيد كه راه منحصراست به مسيرى كه انبيا از آن مسير رفتند و آن كارها را هم كردند، احيا كردند، اتش را گلستان كردند. ما اگر نمى توانيم آن كارها را انجام دهيم ، مى توانيم يك بنده صالح باشيم اين هم خيلى قيمت دارد كه از بديها دور و به خوبيها نزديك شويم .
ابزار فهم قرآن 
ولى آنچه مسلم است ، اين است كه بدون تكامل نفوس بشرى بدون تزكيه و تهذيب نفوس ، بدون ايمان واقعى و بدون هدايت و تقوا، فهم كتاب محال است . كسى گمان نكند ما مى توانيم بدون حركت تكاملثى عملما وعملا كتاب را بفهميم اين محال است ! اگر كسى مى خواهد با كتاب و معانى اشنا شود، احتياج به تكامل دارد. حضرت صادق (ع ) به ابوحنيفه فرمود: ما ورثك الله من كتابه حرفا اين تهمت نيست ، يك واقعيت است ، چون ابوحنيفه حركت كمالى و تقوا نداشت و بدون تقوا، و فهم كتاب الله محال است .
تقوا مرتبه اى از كمال انسانيت است . آدمى يك وقت ، لغت تقوارا مى خواهد بداند و يك وقت مى خواهد تقوا حاصل كند. گاهى چهل سال زحمت لازم است ، تا تقوا حاصل شود و آن گاه فهم كتاب ! انسان هر اندازه در فنون وعلوم تخصص داشته باشد، استاد فلسفه باشد، مادامى كه واجد حركت انسانى و حركت الهى و حركت علمى و عملى نباشد، با كتاب آشنا نمى شود و نمى تواند آشنا شود
فهم كتاب 
به هر حال اگر كسى بخواهد با كتاب الهى ، با قرآن ، اشنا شود، بايد مرد خدا شود. كسى كه مرد خدا نشده است ممكن است با ترجمه و تفاهيمى آشنا شود ولى مادامى كه انسان حركت الى الله نداشته باشد، با آن حقيقتى - كه حقيقت مطلوب است - آشنا نمى شود. خدا همه را موفق كند كه لااقل ، مراحل اوليه فهم كتاب را پيدا كنيم ! و اين ممكن نيست مگر با تقوا. بايد از محرمات الهى پرهيز كرد و واجبات الهى را ادا كرد. كسى كه با كتاب آشنا نشود، هرچه درس بخواند - همان طور كه حضرت صادق (ع ) به ابوحنيفه فرمود - به نتايج نمى رسد نتايج وقتى مى رسد كه شما ب حقايق دست پيدا كنيد، و به حقايق راه پيدا نمى كنيد، مگر به بركت بندگى خدا. و بندگى خدا بزرگترين نعمت الهى است براى همه .
شيوه فهم معارف 
فهم اعجاز قرآن نيز مثل فهم ايات قرآن و فهم معارف اسلام اعم از ايمان ، هدايت ، مبدا، معاد و تصديق به رسالت بايد از مسير حق و حركت الى الله و حركت در مسير انبيا و اوليا (ع ) و صلحا حاصل شود و اگر كسى بخواهد خداوند توفيق آشنايى با اين مسائل را نصيبش كند، بايد تقوا پيدا كرده واز مسير انبيا حركت كند.
بايد رذايل نفسانى را از خود دور كرده و به اخلاق فاضله انسانيت از علم و عدالت و عفت و... متخلق شود. تا جايى كه انسان با هوى و هوس خود متحرك است ، بنده شيطان است ان را نبايد به حساب خدا بگذارد. انسان اگر بخواهد با معارف اسلام آشنا شود، بايد هوى و هوس را رها كند. هوى و هوس همان دعوت شيطانى است . شيطان همراه ماست و لى آن را مى توان ترك كرد، مى توان دور كرد دست خود شماست با اطاعت از فرمان خدا، شيطان دنبال كار خودش مى رود. مادامى كه تابع هوى و هوس هستى ، خودت شيطان را ميهمانى مى كنى و از شيطان جدايى ندارى وقتى هوى و هوس را رها كردى ، آن وقت بنده خدا هستى و اگر بنده خدا شدى ، ان شاء الله همه چيز دارى ، آن وقت ، فهم كتاب هم هست .
بعد الهى انسان 
مبدا ايمان به حق تعالى ، مبدا ايمان به ماوراى طبيعت و مراتب و درجات و كمال ايمان ، همان حيثيت الهى در انسان است ، همان جهت الهى كه خداوند در اين موجود به وديعت نهاده است ، و از آن مى توان به روح ، يا به عقل نورانى و جهد الهى تعبير كرد. اساس فطرت ، روى همين جهت الهى است . لذا فطرت انسان ، عبوديت حق است .
فطرت انسان ، توحيد است . كفر و نفاق ، خارج از فطرت است . اگر اين نورانيت الهى كه در اين موجود است به سوى خدا حركت كند و در عبوديت حق به جهات الهى متحرك شود و اين ايمان تكامل پيدا مى كند. انسان بايد به خدا نزديك شود و مراتب خود را بالاتر برد. از مراتب حيوانيت و مراتب نفس اماره و از حجابهايى كه مانع از مشاهده حق است ، مزكى و مهذب شود.
بايد بندگى خدا را كرد. اگر بگويى : دلم مى خواهد چنين كنم ، در فلان مسير حركت كنم ، اين همان مسير شيطان است . مسلمان كسى است كه در حركتش رضاى خدا را ملاحظه كند. ببيند ايا خدا راضى است . ايا اين بساطى كه فعلا در دنيا پيدا كرده است مورد رضاى خداست ، يا همه آنها بر خلاف رضاى خداست !
جميع ماسوى الله و آنچه غير خداست، حجاب عن (::از) الله هستند، استار (::پرده ها) و حجبند، موانع رويت حقند.
كسانى كه ايمان به خدا آورده اند، عملشان براى خداست ، و ان عمل براى آنان سازندگى دارد. نماز آنها سازنده است ، مؤ من را مى سازد. به گونه اى كه از رذايل و منكرات فاصله پيدا مى كند. روزه آنها سازنده است . مؤ من اگر صائم (::روزه دار) شد، مخصوصا صومى كه غير از امساك از خوردن و آشاميدن و ساير چيزهايى كه بايد ترك كند، است ، زبان ، چشم ، و قلبش هم صائم باشد، چنين صومى سازنده است .
راه رسيدن به مقامات عالى انسانى كه حد نهايت ندارد، در سايه بندگى است . انسان به ميزانى كه حركتش الهى شود و خالص گردد، به خداوند و اولياى او نزديك مى شود. انسان بايد از انبيا (ع ) تبعيت كند و را آنان را برود، تا به كمالاتى كه براى او آماده كرده اند برسد. نبى اكرم (ص ) خود را پاك كرده بود و به مقام طهارت نفس رسيده بود، تا به مقام خاتميت و معراج و نبوت و ولايت رسيد.
خدا همه را موفق كند كه براى خود نافع باشيد. برنامه اسلام ، براى شما نافع است . خدمتگزار خود باشيد، خود را اصلاح كنيد خود را تزكيه كنيد. خود را تهذيب كنيد. با خدا ارتباط پيدا كنيد. ارتباط خدا به معنى كناره گيرى از مردم نيست ، بلكه بايد كار مردم را براى خدا انجام دهيد. معاشرت و كسب براى خدا باشد. اگر با خدا ارتباط پيدا كنيد، ديگر رها نمى كنيد. همه بديها به خاطر اين است كه رابطه برقرار نمى شود. اگر انسان دستگاه توحيد را فهميد، اگر فهميد همه چيز در دستگاه خدا هست ، نمى تواند از دستگاه خدا صرف نظر كند.
اگر به وسيله اطاعت خدا، در راه او مجاهده كردى ، همچون مجاهداتى كه انبيا و اوليا و صلحا كردند، اين مجاهده ، شما را در فطرت نگه مى دارد، چون خدا به مجاهد و عده داده است كه اگر من را در برابر شيطان يارى كردى ، من هم تو را يادى مى كنم ، ان تنصروا الله ينصركم اگر همه بخواهند تو را زمين بزنند، نمى توانند، چون خدا مى خواهد تو بالا بروى . اگر در يك روز، صد مرتبه نصرت حق بكنى ، صد مرتبه نصرت خدا را، مى بينى راه ديدن ، هدايت ويژه است ، و آن ، غير هدايت عمومى است ، اين هدايت ويژه رابطه بين مجاهد و خداى تعالى است . هر شخصى كه در راه حق مجاهده كرد، خدا او را نصرت مى كند. برويد تجربه كنيد. اين هدايت ، مخصوص به مجاهد فى سبيل الله است ، چه ، جهاد نفس و چه جهاد در جبهه . هر كه اين مجاهده را بكند، اين هدايت نصيب او مى شود.
از اين جوانى ، خوب ، و كامل استفاده كنيد! اين جوانى را در راه حق صرف كنيد!
اعضا و جوارح را در راه خدا صرف كنيد! بيدارى شبها را صرف حيات ابدى خود كنيد!
صلاه جاذب نفوس انسانى است . صلاه معراج مؤ من است و اين معراجيت صلاه ، معراجيت واقعى است . ولى چرا نفوس عروج پيدا نمى كنند، چرا به سوى الله حركت نمى كنند، چر به خداى تعالى تقرب پيدا نمى كنند، چگونه است كه هم نماز مى خواند، هم قلدى ، سفاكى و سبعيت مى كند! اين ، براى اين است كه نمازش صادقانه نيست . اگرنماز صادقانه بود، عروج دارد، دروغ بافى ، آدم را به جايى نمى رساند.
اياك نعبد و اياك نستعين يعنى : من به حق تعالى ، عبوديت محض دارم ، تسليم هواى نفس نيستم ، تسليم شيطان نيستم ، منتهاى حركت انسان اين است كه به هيچ موجودى وابسته نباشد و فقط به حق تعالى وابستگى داشته باشد. آزادى نفوس وقتى است كه تمام وابستگى هها به نفوس و اربابها را كنار بگذارد و فقط به خداى تعالى وابسته باشد آزادى نفوس ، عبارت از اين است كه از خداى تعالى استعانت جويد و از احدى جز خداى تعالى ، طلب نصرت نكند، منتهاى كمال بشر اين است كه اين مقام را پيدا كند.
وقتى اين مقام را پيدا مى كند، كه راستگو باشد. در نماز امام زمان - عجل الله فرجه - تكرار اياك نعبد و اياك نستعين براى اين است كه عروج پيدا كند ولى اگر صد تا دروغ گفتيد سقوط پيدا مى كنيد.
اگر كسى بخواهد از نفوس بشرى به نفوس الهى و از نفوس نارى (::جهنمى ) به نفوس نورى حركت كند و به آن برسد و به تربيتهاى الهى تربيت شود، بايد به صبر و صلاه استعانت جويد. بايد در برابر بلا و حوادث جهانى صابر باشد.
نماز براى اين است كه شما را پرواز دهد. چه كنيم كه مى گوييد: ما اين جا مى خواهيم مشغول چلوكبابمان باشيم ! تو بالاتر از اين حرفها هستى كه اسير چلوكباب باشى ! تو بايد از اين پروازى كه انبيا و اوليا و اوصيا و صلحا دارند، سهمى داشته باشى . گمان نكن كه آن پرواز اختصاص به آنها دارد! ما هم اگر بنده خالص خدا شويم ، دست از تشريفات برداريم ، دست از شركمان برداريم و دست از اين بت پرستى برداريم ، مى توانيم از اين پرواز سهمى داشته باشيم . گمان نكنيد فقط اهل مكه بت پرست بودند. ما هم اگر بندگى هوس وهوس را بكنيم ،
بت پرستيم منتها بت ما، هوى و هوس ماست .
عمل صالح ، انجام واجبات الهى و ترك محرمات است . اينها ايمان را تقويت مى كند. معصيت و نافرمانى خدا، كار را به جاى مى رساند كه ايمان را از انسان سلب مى كند، مردم معصيت كار عاقبت امرشان اين است كه ديگر ايمان هم ندارند. معصيت ، انسان را به شيطان نزديك مى كند و بندگى خدا، انسان را به خدا (نزديك مى كند). خدا همه را موفق بدارد! در راه حق حركت كنيد و در راه الهى متحرك باشيد اگر بطيئى (:: كندرو) هم باشيد، نافع است راه شيطان ، آدم را به خدا نمى رساند، همه موفق و مويد باشيد! همه چيز به بركت پيغمبر خداست !


دو شنبه 17 بهمن 1390برچسب:, :: 22:27 ::  نويسنده : ققنوس       

 

کیفیت نماز اول هر ماه
دو ركعت مى باشد در ركعت اول بعد از حمد سى مرتبه قل هو الله احد و در ركعت دوم بعد از حمد سى مرتبه انا انزلناه بخواند و بعد از نماز صدقه اى بدهد.
چون چنين كند سلامتى خود را در آن ماه از حق تعالى بخرد و در بعضى روايات نقل است كه بعد از نماز بخواند اين دعا را:
بسم الله الرحمن الرحيم
و ما من دابه فى الارض الا على الله رزقها و يعلم مستقرها و مستودعها كل فى كتاب مبين بسم الله الرحمن الرحيم و ان يمسسك الله بضر فلا كاشف له الا هو و ان يردك بخير فلا راد لفضله يصيب به من يشاء من عباده و هو الغفور الرحيم.


بسم الله الرحمن الرحيم
سيجعل الله بعد عسر يسرا ماشاء الله لا قوه الا بالله حسبنا الله و نعم الوكيل و افوض امرى الى الله ان الله بصير بالعباد لا اله الا انت سبحانك انى كنت من الظالمين رب انى لما انزلت الى من خير فقير رب لاتذرنى فردا او انت خير الوارثين.


دو شنبه 17 بهمن 1390برچسب:, :: 22:26 ::  نويسنده : ققنوس       

قرائت ضمیر افراد و اشخاص

پیش از پرداختن به شرح این دستور، لازم دانستم تا توضیحی را خدمت کاربران محترم؛ ارائه نمایم. دستوراتی چون قرائت ضمایر، طی الارض، چشم و یا گوش برزخی، و یا سایر دستوراتی که در حکم خرق عادات می باشند؛ همگی توسط علمآی بزرگ فقیه و عارف توصیه و تجویز شده اند. در صحت آن ها شکی وجود ندارد. لکن، استفاده از این اذکار و دستورات تنها برای افرادی که دارای مراتب عرفانی و سیر و سلوک اسلامی هستند؛ نتیجه بخش و موثر است. اگر بنا بر این بود که هر کسی تنها با در اختیار داشتن یک کتاب و یا دستور از علوم غریبه به نیروهایی خارق العاده دست یابد، معنی و مفهوم کمال و عرفان نیز پوچ و بیهوده بود.
جهت قرائت ضمیر انسان ها، می بایستی که به مدت 40 روز، هر روز 1025 مرتبه ذکر "یا وهاب" را قرائت نمود. از روز 33 نیز می بایستی که عدد ذکر را به 2026 مرتبه افزایش داد. شرایط انجام این دستور را در ادامه، پی می گیریم.


1- هفت روز پیش از شروع دستور، حتما روزه گرفته شود.
2- در طی مدت ایام روزه و ذکر، ترک حیوانی لازم است.
3- آغاز روزه باید از روز جمعه و یا یک شنبه باشد.


چهار شنبه 12 بهمن 1390برچسب:, :: 22:41 ::  نويسنده : ققنوس       

ايام هفته

 روز شنبه:
کوکب او زحل است و در آن روز باید تعویذاب و دعاهای بغض و جدایی و آوارگی نوشت وملک سفلی او میمون نوخ میباشد و حاکم بر ملک علوی او کفیاییل می باشد و متعلق به برج دلو میباشد و معدن او سرب می باشد و بخور او شمع سفید و لادن میباشد
 روز یکشنبه:
کوکب او شمس است و در آن روز باید تعویذات و دعاهای کار گشایی و رزق و روزی رونق بازار فتح وپیروزی بخت گشایی محبت غلبه بر دشمن طلسم دفع دشمن نوشت و ملک سفلی او ابو عبد الله سعید المذهب می باشد و حاکم بر ملک علوی روفیاییل می باشد و متعلق به برج اسد می باشد و معدن او طلا میباشد و بخور او سندروس می باشد.


 روز دوشنبه:
کوکب او قمر است ودر آن روز باید تعویذات و دعاهای باطل سحر و رزق و روزی نوشت و ملک سفلی او ابی الحارث می باشد و حاکم بر ملک علوی او جبرائیل می باشد و به برج سرطان متعلق می باشد و معدن او نقره می باشد و بخور او لبان نر میباشد.
 روز سه شنبه:
کوکب او مریخ است و در آن روز تعویذات و دعاهای شفای مریض باید نوشت و یا بغض وآوارگی دشمن نوشت و ملک سفلی او ابی محرز احمر می باشد و حاکم بر ملوک علوی سمساییل می باشد و متعلق به برج عقرب می باشد و معدن او آهن است وبخور او صندل سرخ است.
روز چهار شنبه:
کوکب او عطارد است و در آن روز تعویذات و دعاهای زبان بندی باید نوشت و ملک سفلی او یرقان و یکنی بابی العجائب می باشد و حاکم بر ملوک علوی میکاییل می باشد و متعلق به برج جوزا میباشد و معدن او جیوه است و بخور او مقبل ارزق و عنبر می باشد.
روز پنجشنبه:
کوکب او مشتری است و در آن روز تعویذات و دعاهای محبت رزق و روزی و کار گشایی و بخت گشایی و زبان بندی انجام دادو ملک سفلی او شهمورش و هو قاضی الجن می باشد و حاکم بر ملوک علوی او صر فیاییل می باشد و متعلق به برج قوس می باشد و معدن او قلع می باشد و بخور او عود وکافور می باشد.
روز جمعه:
کوکب او زهره است و درآن روز بايد تعویذات و دعاهای کار گشایی رزق و روزی محبت و باطل سحر انجام داد و ملک سفلی او ابیض می باشد و کنیه ابو الحسن زوبعه می باشد و حاکم بر ملک علوی او عنیاییل می باشد و متعلق به برج ثور می شود و معدن او مس است و بخور او مستکی می باشد.
 


چهار شنبه 12 بهمن 1390برچسب:, :: 22:29 ::  نويسنده : ققنوس       

علم حروف أبجد و اقسام آن‏

مرحوم علامه حسینی طهرانی: راجع به حروف أبجَد و استنتاجات آن و استخراجات و اثرات آن طبق مطالب وارده در كتب؛ و نيز راجع به اقسام ابجد كبير و صغير و وسيط، و مقدار اهمّيّت هر يك و حساب كردن آن را، بطريق مجمل و يا مفصّل بيان فرمائيد!



 

مرحوم علامه طباطبائی: أبجد كبير ظاهراً از مسلّمات است؛ و آن از عدد يك تا هزار است كه به بيست و هشت حرف در زبان عرب تقسيم شده است. و در بين مسلمانان از شيعه و سنّى جاى شبهه و ترديد نيست، و علماى فريقين مانند شيخ بهاء الدّين عاملى و شيخ مُحيى الدّين عربى در اينجا سخن را بسط داده‏ اند.
و در بين غير مسلمانان نيز ابجد كبير معروف است. و قبل از اسلام در طائفه يهود رائج و دارج بوده، و از زبان عبرى يهود، به مسلمين وارد شده است. و اتّفاقاً با آنكه زبان عبرى بيست و دو حرف بيشتر ندارد؛ و حروفات «ث خ ذ ض ظ غ» در زبان آنها نيست، و فقط حروف تهجّى را تا قَرِشَتْ دارند، معهذا به أبجد كبير معتقد بوده و تا عدد هزار را پخش بر حروف خود می ‏كنند.
روزى در مجلسى بوديم كه در آنجا سخن از جا دادن يك تا عدد هزار در الفباى عبرى كه 22 حرف است به ميان آمد، و بعضى از مطّلعين و اهل فنّ حضور داشتند. من اعتراض كردم كه زبان عبرى، حروفات تهجّى را فقط تا قَرِشَتْ دارد و عدد تاء، چهار صد است، چگونه می توانند آنها به أبجد معترف باشند؟
گفتند: به طريق خاصّى آن شش عدد ديگر را براى محاسبه در الفباى خود وارد می كنند، تا محاسبات آنان نيز از يك شروع و به عدد هزار منتهى شود.
و در آن مجلس يك نفر از فلاسفه ژاپنى بود. با آنكه ريشه عقائد ژاپنی ‏ها به چينی ها بر می ‏گردد و آنها وثنى هستند، من سؤال كردم: آيا شما به حروف و تأثيرات آن معتقد هستيد؟
در پاسخ گفت: آرى، به حروف ابجد كبير معتقديم! و در اين باره كتابهائى از زمان قديم داريم كه بسيار شايان دقّت و ملاحظه است.
عجيب است كه می ‏گويند: ژاپنی ‏ها و چينی ‏ها حروف الفبايشان سيصد حرف است، و بطريق خاصّى اعداد 1 تا 1000 را كه 28 عدد است بر تمام الفباى خود قسمت می ‏كنند.
لابدّ مانند زبان فارسى كه حرف چ را ج، و حرف ژ را ز، و حرف گ را ك، و حرف پ را ب حساب می ‏كنند، آنها نيز بسيارى از حروف خود را كه قريب المخرج می ‏باشند حرف واحد در موقع محاسبه به شمار می ‏آورند.
و عليهذا همانطور كه نقل هم شده است، حساب أبجد در زبان چينی ‏ها بسيار مشكل و براى تشخيص و تعيين اعداد حروف، احتياج بتخصّص و فنّ دارند كه فقط بعضى از علماء متبحّر آنها از عهده محاسبه می ‏توانند برآيند.
تقسيم آيه مباركه بسْمِ اللَهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ در مربّع، به حروف أبجد براى دفع أجانين و افراد مبتلاى به جنّ و جن زدگى مفيد است.
ابجد كبير آنست كه هر حرفى از حروفات بيست و هشتگانه زبان عرب، از يك تا هزار داراى عدد مخصوصى است بدين ترتيب‏:
أَبْجَد، هَوَّز، حُطِّى، كَلِمَن، سَعْفَص، قَرِشَت، ثَخِّذ، ضَظِغ، لَا.
البتّه هميشه همزه (أ) و الف (ا) هر يك را به عدد 1 حساب می ‏كنند و حروفاتى كه بواسطه تشديد مكرّر است يكحرف محاسبه می نمايند، مثلًا لفظ علىّ را 110 می ‏گويند؛ چون ع 70 و ل 30 و ى 10 است و مجموعاً می شود 110.
و كلمه قُدُّوس را 170 می ‏گيرند؛ چون ق 100 و د 4 و و 6 و س 60 است، و دالِ مكرّر در تلفّظ حساب نمی ‏شود.
و كلمه فَعّال را 181 مي گيرند؛ چون ف 80، ع 70، ا 1، و ل 30 است.
وليكن استثناءً كلمه جلالة الله را با آنكه لام آن تشديد دارد دو حرف حساب می ‏كنند، و ألف الله را حساب نمی كنند؛ و بنابراين الله 66 می ‏شود؛ چون ا 1 و ل 30 و ل 30 و ه 5 است. و بهمين جهت الله را در كتابت با تشديد نمی ‏نويسند؛ چون لام را مكرّر می ‏نويسند و بنابراين تشديد ندارد. و ألف را نيز نمی ‏نويسند، بلكه بصورت دو لام مكرّر و بدون الف می ‏نويسند، اينطور: الله، در حاليكه طبق قواعد معمولى رسم الخطّ بايد اينطور نوشته شود: الّاه.
ليكن چون رسم الخطّ عربى طبق حساب أبجد است لذا الّاه را بايد بصورت الله نوشت.
و بر همين اساس، چون حروفات مشدّد در كتابت يكحرف نوشته می ‏شود، يكحرف محاسبه می ‏شود. و بر همين قاعده نيز چون الف إلاه را حساب نمی ‏كنند در كتابت إله (بدون الف) نوشته می ‏شود، و عليهذا 36 خواهد بود.
و الف رَحْمان را نيز حساب نمی ‏كنند، چون در كتابت رَحْمَن (بدون الف) نوشته می ‏شود، و بنابراين 298 خواهد بود. اين راجع به أبجد كبير بود.
امّا أبجد صغير را اطلاق كنند بر عدد حروف ابجدى با طرح 9، 9 از آنها. مثلًا حرف ى عددش يك است؛ چون از عدد ى در ابجد كبير كه ده می ‏باشد، نه واحد كم شود يك می ‏ماند. و حرف ن عددش پنج است؛ چون پنج نه تا، از پنجاه كم شود پنج می ‏ماند. و بنابراين، حرف ط و حرف ص و حرف ظ أصلًا عدد ندارند. چون از آنها اگر نُه نُه طرح شود هيچ نمی ‏ماند.
و امّا أبجد وَسيط را اطلاق كنند بر حروف ابجدى كبير با طرح دوازده، دوازده از آن؛ بهمين طريقى كه در ابجد صغير ذكر شد.
و امّا أبجد أكبر را اطلاق كنند بر حروف ابجدى با تضعيف ده برابر. مثلًا حرف ى بعدد ابجد اكبر عددش صد خواهد بود، و حرف غ عددش 10000 (ده هزار) خواهد بود، و همچنين در سائر حروف بهمين منوال. پس از بيان اين مطالب، حال بايد دانست كه هر كلمه را بحروف ابجد، يا بحساب مجمل محاسبه می ‏كنند و يا بحساب مفصّل.
مجمل آنستكه تعداد حروفات كلمه را آنچنانكه نوشته می ‏شود بايد حساب كرد. مثلًا كلمه قدّوس چهار حرف دارد. بنابراين قدّوس 170، و فعّال 181، و يا أحَدُ يا صَمَدُ 169 خواهد بود.
و مفصَّل آنستكه تعداد حروفات كلمه را آنچنانكه تلفّظ می شود بايد حساب كرد. بنابراين هر حرفى، چون در تلفّظ بچند حرف تلفّظ می ‏شود، بايد تمام حروفات در حساب آورده شود؛ مثلًا قدّوس چهار حرف دارد: ق د و س.
ق اينطور تلفّظ می ‏شود: قاف، لذا بايد آنرا سه حرف حساب كرد: ق (100) ا (1) ف (80) و بنابراين، عدد قاف 181 خواهد بود.
د اينطور تلفّظ می ‏شود: دال، لذا بايد آنرا سه حرف حساب كرد: د (4) ا (1) ل (30) و بنابراين عدد دال 35 است.
و اينطور تلفّظ می ‏شود: واو، لذا بايد آنرا نيز سه حرف محاسبه كرد: و (6) ا (1) و (6).
س اينطور تلفّظ می ‏شود: سين و آنرا نيز بايد سه حرف حساب كرد: س (60) ى (10) ن (50).
بنابراين، كلمه قدّوس به حساب مفصّل 349 خواهد بود؛ در حاليكه به حساب مجمل 170 محاسبه شد.
مثال ديگر: يا أحَدُ يا صَمَدُ اينطور تلفّظ می ‏شود:
و چون آنرا مبسوط كنيم اينطور تلفّظ می ‏شود: «يا، الف، الف، حا، دال، يا، الف، صاد، ميم، دال».
بنابراين، بايد هر يك از اين حروف را مفصّلًا بحساب آورد؛ اينطور:
10 30 1 4 1 8 80 30 1 80 30 1 1 10
ى ا أ ل ف أ ل ف ح ا د ا ل ى‏
30 1 4 40 10 40 4 1 90 80 30 1 1
ا أ ل ف ص ا د م ى م د ا ل‏
و بنابراين، مجموعاً 619 خواهد بود؛ در حاليكه همين كلمه مباركه بحساب مجمل 169 می ‏باشد.
منبع: کتاب مهر تابان


چهار شنبه 12 بهمن 1390برچسب:, :: 22:28 ::  نويسنده : ققنوس       
علم حرف علمي است كه مي پردازد به تفسير حروف و اسماء از طريق قواعد حروفي . تفاوت علم حروف با علم اعداد يا همان عددشناسي اين است كه علم اعداد تنها مي پردازد به تفسير و معناي اعداد از طريق اعداد و تركيبهاي عدد ; اما علم حروف مي پردازد به تفسير اسماء كلمات و حروف از طريق حروف و اعداد . علم حروف عربي را جفر ، علم حروف عبر را گماتريا و علم حروف لاتين را لگزيگرام مي نامند . مراد از مطلق كلمه ( علم الحروف) ، همان علم جفر است . جفر در لغت به معناي پوست بزغاله است و چون اوراق اوليه اين علم (بر اساس نقلي از مسلمانان) بر روي پوست بزغاله نوشته و عرضه شده بود بدين نام خوانده شده است . منشأ علم حروف ; منشأ علم حروف دقيقا مشخص نيست . اما نهضتهايي همچون حروفيه با تكيه بر ارزش عددي حروف الفبا تلاشهايي براي شكستن الفاظ جامد و بي روح داشته اند تا مخاطبان خويش را به تأمل و تفكر ودار نمايند .



 

علم حروف

حروفیه معتقد بودند که « همه اشیا استوار به حروف میباشند » و « هر کس خواص حروف بداند همه اشیاء مسخر او شود » و علاوه بر این عقیده داشتند « همه ی اسرار قرآن و احکام و سر قیامت و مبدا و معاد و هر چه از ازل بوده و باشد و خواهد بودن » در پرده ی 32 حرف فارسی مستور میباشد. « تاریخ اعتقاد به خاصیت داشتن حروف در اسلام بسیار کهن است.(ابن ندیم در الفهرست [ص 429])  » در منطق فیثاغورث عدد معنا و مفهوم کلی و ماورا ء کمیت آورد، مثلا مثلث و مربع فقط کمیت نیستند و دارای شخصیت اند، اصلی هستند نه فرعی و عرضی، عدد در مکتب فیثاغورث مظهری از وحدت است که هیچگاه از مبدا خود جدا نمیشود. در مورد سابقه توجه به این مباحث در اسلام اظهار نظرهای بسیاری شده است اما یکی از آنها که از درجه اهمیت بیشتری بر خوردار است، نظر سید حسن نصر است وی میگوید : «تنظیم و تدوین علم تمثیل و رموز عددی حروف با علم عدد را که نظیر آن نزد فیثاغورثیان قدیم و پیروان مکتب کابال * در مغرب زمین نیز وجود داشته است در اسلام به علی (ع) نسبت داده اند» حروف مسروري : ب.پ.ت.ث.چ.ح.خ.ر.ز.ژ.ط.ظ.ف.ه.ي. حروف مكتوبي : ن.م.و. حروف ملفوظي : الف.جيم.دال.ذال.سين.شين.صاد.ضاد.عين.غين.قاف.كاف.گاف.لام. با توجه به جدول اهطمیه حروف بادی و ..... تعریف می شوند= - این حروف بادی هستند. ب و ی ن ص ت ض - این حروف آتشی هستند ا ه ط م ف ش ذ - این حروف خاکی هستند د ح ل ع ر خ غ - این حروف آبی هستند . ج ز ک س ق ث ظ _ حرف الف و ص دارای طبع مشخصی نیستند و حرف الف نشان سکون کامل است و ص نشان اختیار کامل . حرف ی هم از حروف نسبی است و هم طبع چهار گانه دارد . عده ای اعتقاد دارند منظور از فرشتگان با بال‌های دوگانه . سه گانه و چهار گانه که در قرآن ( سوره فاطر آیه یک ) به آن اشاره شده است . همان حروف است که هر کدام از طبع‌های آن یک بال محسوب می‌شود . موکل حروف خاکی : جبرئیل- جسمانی موکل حروف آبی : میکائیل - نفسانی موکل حروف بادی : عزرائیل - عقلانی موکل حروف آتشی : اسرافیل - عرفانی . از ميراث حروفيه = ظهور هستی با صوت است .اگر چیزی بی جان را به چیز بی جان دیگر بزنیم صوت که جوهر آن است ظهور می‌کند .این ظهور در جانداران از روی اراده و اختیار است.کمال صوت کلمه است و این نیز تنها در انسانها ظهور میکند.کلمه از حروف تشکیل شده است بنا بر این اصل صوت و کلمه حرف است. عربی ۲۸ حرف دارد که قرآن با آنها نوشته شده است و پارسی ۳۲ حرف دارد که جاودان نامه (کتاب اصلی فضل الله حروفی) با آن نوشته شده است.
کتاب بحرالغرائب . ثقه الاسلام شیخ محمد هروی _ آگاهيهاي تازه از حروفيان _ فهرست متون حروفيه عبدالباقي .


چهار شنبه 12 بهمن 1390برچسب:, :: 22:25 ::  نويسنده : ققنوس       

جفر چيست؟

جفر چيست؟

جَفر یا علم‌ الحروف، و در کلامي دیگر به دست آوردن مجهولات (پاسخ) از روی کلمات جمله سوال بعلاوه یک سری اطلاعات در مورد زمان سوال و اسمائی از خداوند که با سوال ارتباط دارند. جفر با عددشناسی متفاوت است .


تاریخچه ؛ بر اساس برخی روایات اوراق جفر را ملک جبرئیل در غار حرا به حضور حضرت محمد (ص) آوردند که بنا به باورها، تمامی علم عالم از اول خلقت تا به آخر در آن مستودع است و چون بر روی پوست بزغاله نوشته شده بود، به این نام خوانده شده است. این اوراق طبق عقاید مسلمانان از حضرت محمد (ص) به علی (ع) رسید؛ و ایشان بنابه دلایلی دو خانه از این اوراق را با انگشت مبارکشان پاک کردند . این خانه‌ها در خصوص جواب سوال زمان ظهور قائم (ع) و روز پایان عالم بوده است. این کتاب در حال حاضر در نزد حضرت مهدی (عج) است. امامان، این علم را به بعضی از خواص خود تعلیم می‌نمودند.
از دیدگاه باورمندان به علم جفر، علوم تجربی قدرت کافی جهت اثبات بسیاری از علوم را نداشته و اساساً اسم علم بر روی این مقوله حاکی از معلومی است که در پس پرده مانده است . روش‌های علم جفر ؛ در علم جفر برای رسیدن به جواب سئوالات، از روش‌های گوناگونی استفاده شده است. این روش‌ها بسته به اهمیّت سوال متفاوت و در سطوری چند منتج به جواب می‌شود. از انواع روش‌ها، می‌توان به جفر آدم(ع)، جفر منبری و ... اشاره کرد. در علم جفر برای رسیدن به جواب از علوم ریاضی و نجوم نیز بهره می‌گیرند. نام سائل و نام پدرِ او و زمان سئوال به علاوه جمله سئوال، با روش ذکر شده در علم جفر، مبنای رسیدن به جواب است. یکی از مراحل مهم، که از آن به "سطر" نام برده می‌شود "سطر مستحصله" است که اصحاب علم جفر معتقدند با طهارت روح و... به مهم می‌توان آگاهی یافت. شیعیان علم جفر را مخصوص علی ابن ابی طالب(ع) می‌دانند. کتابی بنام جفر جامع که مشتمل بر ۲۸ جزو ۲۸ صفحه‌ای (۷۸۴ صفحه) با جدول‌هائی که ۲۸ در ۲۸ خانه هستند و با چهار حرف در خانه که با چهار الف شروع و با چهار حرف غ به پایان می‌رسد، بوسیله علی (ع) ترتیب داده شده است که در بعضی روش‌ها برای مستحصله از آن استفاده می‌شود و اعتقاد بر آن است که علوم اولین و آخرین در آن کتاب ملحوظ در ملفوظ است. اعداد معادل حروف ابجد که در جفر از آن استفاده می‌شود الف ب ج د ه‍ و ز ح ط ی ک ل م ن س ع ف ص ق ر ش ت ث خ ذ ض ظ غ ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ ۲۰ ۳۰ ۴۰ ۵۰ ۶۰ ۷۰ ۸۰ ۹۰ ۱۰۰ ۲۰۰ ۳۰۰ ۴۰۰ ۵۰۰ ۶۰۰ ۷۰۰ ۸۰۰ ۹۰۰ ۱۰۰۰
منبع _ اطلاعات بازنویسی شده از کتب علوم غریبه و علوم جفر. عطاری - محمد - مجموعه علوم جفر. رحیمیان - محمد رحیم - الجفر الجامع و النور اللامع.


دو شنبه 10 بهمن 1390برچسب:, :: 21:30 ::  نويسنده : ققنوس       

احضار مجرب افراد از راه دور

شیخنا بهائی علیه الرحمة در کتاب سرالمستتر خود آورده اند که این دستور از مجربات احضار انسان از راه دور است. این دستور در واقع یکی از ادعیه و نسخ محبت از نوع سوزاندنی و ناری می باشد.
این دستور را عصر چهارشنبه ای که ساعت و روزش سعد است از ده روز اول ماه قمری، بر روی 4 قطعه کاغذ نوشته و هر شب راس ساعتی که تغییر نکند در آتش می سوزانید.


1111 6 8 لا ا م   م لا لا م 1 9 11 11 9 لا لا   یک یک کا ا و و لا ا 4441 ا و
عله و له ح له طلسم د و د ا ه ا ه ا ه ا ه ا ه ا ه ا ه ا ه ا ه ا ه ا ه ا ه ا ه
ا ع ا ع ا ع ا ع ا ع ا ع ا ع ا ع ا ع ا ع ا ع
احرقت قلب (نام طرف) زاییده (نام مادرش) علی حب (نام شما) زاییده (نام مادرتان)
العجل العجل العجل الوحا الوحا الوحا الساعة الساعة الساعة


 
درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان علوم غریبه و آدرس ghoghnous.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 6
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 6
بازدید ماه : 10
بازدید کل : 54978
تعداد مطالب : 40
تعداد نظرات : 2
تعداد آنلاین : 1